نمی توان تکذيب کرد که کانديداتوری هاشمی رفسنجانی تغييرات عمده در روند انتخابات رياست جمهوری ايجاد می کند. نخستين تأثير ، رفع نگرانی رهبر جمهوری اسلامی در خصوص ميزان مشارکت مردم در نخستين انتخابات رياست جمهوری پس از کودتای انتخاباتی سال ۱۳۸۸ است. او اکنون می تواند مطمئن باشد که دشمنان قسم خورده و حاميان واقعی يا مصلحتی رفسنجانی، برای حصول اطمينان از رسيدن به نتيجه دلخواه خود در انتخابات شرکت می کنند . اين حضور ، خواسته رهبر برای مشروع و مقبول نشان دادن نظام ولايت فقيه را تا حدودی محقق خواهد کرد. اما اين ، تنها تأثير ناشی از کانديداتوری رفسنجانی نخواهد بود. از ميان مردمی هم که هنوز تصور می کنند راههای کم هزينه تری برای نجات کشور از بحران های روز افزون وجود دارد عده ای با شنيدن خبر اين کانديداتوری ، احساس آرامش پيدا کردند يا در دل تاريکی ها ، کورسويی مشاهده نمودند. اما اين ، همه ماجرا نيست. رهبر جمهوری اسلامی در بيست و چهار سال رهبری خود نشان داده هرچقدر در اداره کشور ، بی کفايت و ناتوان است در يافتن راه برای نجات خويش از مخمصه ها تبحر فراوان دارد. خامنه ای در دو دهه گذشته، بارها بر موج هايی سوار شده که ظاهراً توسط سرسخت ترين رقبا و حتی دشمنان او ايجاد شده است. در ماجرای اخير نيز بی ترديد او از «کانديداتوری رفسنجانی» بهترين بهره را خواهد برد تا مشخص شود در انتخابات سال ۹۲ هم ، بازی گردانی به عهده رهبر است و احمدی نژاد، مشايی و هاشمی هم بازيگرانی در جديد ترين بازی او خواهند بود. تا قبل از کانديداتوری رفسنجانی، علاوه بر ميزان مشارکت مردم ، يافتن بهترين راه برای «مهندسی انتخابات» هم از دغدغه های رهبر بود. او اکنون تصور می کند هرچه باشد حضور مردم در انتخابات ، بسيار بيش از ميزانی است که قبلاً تصور می شد. در خصوس مهندسی آرا نيز ورود هاشمی ، راحت ترين سناريو را در پيش پای خامنه ای قرار داده است . مطابق اين سناريو، رهبر می تواند با صدور حکم حکومتی، تأييد صلاحيت مشايی را خواستار شود. در چنان شرايطی نياز به تقلب در حد سال ۸۸، که موجب تحقير و تحريک رأی دهندگان شود وجود نخواهد داشت. مراحل بعدی اين سناريو به شرح زير خواهد بود.
۱ـ حضور مشايی و هاشمی در انتخابات ، منتقدان و معارضان نظام رابه دو گروه تقسيم خواهد کرد. عده ای که هاشمی را همچنان بخشی از نظام می دانند مشايی را به او ترجيح خواهند داد. همچنين کسانی که در سالهای اخير برخی سخنان دوپهلو وتبليغاتی مشايی در مورد ايدئولوژی اسلامی ، روابط با مردم اسرائيل و اموری از اين قبيل را باور کرده اند برای تقويت « گفتمان منسوب به مشايی » و تضعيف هر چه بيشتر جمهوری اسلامی ، رأی خود را به نام اسفنديار دولت به صندوق ها خواهند انداخت. عده قابل توجهی از اقشار ضعيف جامعه به ويژه در شهرهای کوچک و روستاها هم به اميد تحقق وعده دروغ احمدی نژاد ودسترسی به يارانه دويست و پنجاه هزار تومانی ، منتظر جابجايی احمدی نژاد و مشايی خواهند بود. به اين طريق رأی نسبتاً قابل توجهی به نام مشايی ثبت خواهد شد. ضمن آنکه به نظر می رسد درخصوص تخريب گسترده هاشمی، توافق نانوشته ای ميان باند احمدی نژاد و مزدبگيران خامنه ای وجود دارد که اين مسئله نيز نهايتاً به نفع مشايی خواهد بود .البته نگارنده همچنان بر اين باور است که در اين انتخابات نيز ، تقلب و رأی سازی ، حرف نهايی را خواهد زد. اما تقسيم طبيعی آرای مخالفان يا منتقدان نظام و اعلام آرای تقسيم شده بين مشايی و هاشمی، برای مردم بسيار باور پذير تر خواهد بود تا آنکه رقم بالايی از آرا به نام کانديداهای مطلوب رهبر اعلام شود.۲ـ اگر رهبر موفق به اجرای اين سناريو شود کانديدای مطلوب او همراه با مشايی به دور دوم خواهد رفت و قاعدتاً ميزان آرای اعلام شده برای سه کانديدای اصلی- رفسنجانی، مشايی و کانديدای رهبر- تفاوت زيادی با يکديگر نخواهد داشت . در دور دوم ، بدون نيازبه دستکاری تحريک کننده در آرا، کانديدای رهبر به عنوان پيروز انتخابات ، معرفی خواهد شد. بسياری از رأی دهندگان هم نتيجه را خواهند پذيرفت زيرا هرچه باشد اغلب کسانی که در مرحله اول به هاشمی رفسنجانی رأی داده اند ـ حامی يا معارض نظام ـ حاضر نخواهند بود دردور دوم رأی خود را به نام مشايی به صندوق ها بيندازند .لذا پس از اعلام نتيجه مرحله دوم انتخابات و معرفی کانديدای رهبر به عنوان فرد پيروز، بسياری از شرکت کنندگان در انتخابات و کثيری از ناظران بيرونی ، اين نتيجه را باور خواهند کرد.
۳ ـ حتی اگر به دلايلی رهبر ناچار شود راه يافتن رفسنجانی به دور دوم را بپذيرد بازهم با جابجايی نه چندان گسترده آرا، نتيجه مطلوب رهبر ، قابل حصول خواهد بود. اغلب کسانی که در مرحله اول ، مشايی را بر می گزينند دليلی ندارند تا در مرحله دوم به رفسنجانی رأی دهند. زيرا کينه حاميان احمدی نژاد از رفسنجانی ، بسيار عميق تر ازمخالفت احتمالی ايشان با رهبر يا ساير کانديداها می باشد. پس حتی به فرض راهيابی رفسنجانی و کانديدای رهبر به دور دوم ، اعلام پيروزی کانديدای رهبر ، با جابجايی درصدی از آرا امکان پذير خواهد بود . ضمن آنکه بسياری از افراد ،با آگاهی از عمق کينه حاميان احمدی نژاد نسبت به رفسنجانی ، انتقال آرای مشايی به کانديدای رهبر را قابل قبول خواهند دانست .۴ ـ آگر رهبر بخواهد با رسوايی کمتری اين سناريو را محقق کند بهترين گزينه برای او علی اکبر ولايتی خواهد بود. زيرا در صورت فرستاده شدن ولايتی و مشايی به دور دوم ، بسياری از فعالان ستاد های انتخاباتی هاشمی ، به صورت رسمی يا غير رسمی به تبليغ برای ولايتی خواهند پرداخت و عده کثيری از رأی دهندگان به رفسنجانی هم در مرحله دوم ، رأی خود را به نام ولاتی ثبت خواهند کرد. در آنصورت به جای جابجايی يازده ميليونی آراکه موجب اعتراضات گسترده سال ۱۳۸۸ شد می توان با جابجايی دو تا سه ميليون رأی ، اراده رهبر را محقق نمود.
به گمانم اطلاع رسانی گسترده در مورد اين سناريو، رهبر و عوامل اورا به تجديد نظر در بخش اول سناريو ـ تأييد صلاحيت مشايی* ـ وادارخواهد کرد. در آنصورت، رهبر ناچار خواهد بود به فکر سناريوهای پيجيده تری باشد که قطعاً اجرای آن ، دردسرهای بزرگ به دنبال خواهد داشت. ترديد ندارم که رهبر ، پذيرش رياست جمهوری رفسنجانی را رفراندوم عليه خويش می داند. مفهوم اين سخن ، باز بودن دست رفسنجانی برای اجرای وعده های انتخاباتی خود نيست بلکه به دليل موضع گيری های صريح يا تلويحی رهبر نسبت به دولت های سازندگی و اصلاحات ،به ويژه در چهار سال گذشته، بازگشت رفسنجانی حتی برای تصدی جايگاه « تدارکاتچی » يک رفراندوم علنی عليه ولی فقيه خواهد بود که او به آن تن نخواهد داد. اما او به دنبال آنست که ضمن بهره گيری از مزايای حضور رفسنجانی در رقابت های انتخاباتی ، او را از راههای کم هزينه تر ـ مانند سناريوی فوق الذکرـ حذف و همين حذف را به عنوان پيروزی خود اعلام نمايد. افشاگری در مورد اين سناريو، رهبر و سناريو نويسان او را با بحران جديد مواجه خواهد کرد.